سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شازده


نیازمندیهای مهناد -درج آگهی رایگان - تبلیغات رایگان - تبلیغات اینترنتی - خرید و فروش بی واسطه

&

ایستگاه 1988 توتورولند / مخاطب، سهامدار عمده نما‌های یک انیمیشن روستایی


 

 

  • ایستگاه 1988 توتورولند / مخاطب، سهامدار عمده نما‌های یک انیمیشن روستایی

    سینماتوگراف 5| پرونده ویژه بررسی دنیای سینما؛

    گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید مجتبی هاشمی؛ دومین ساخته هایائو میازاکی در دوران پساجیبلی در سال 1988 منتشر شد. همسایه من توتورو، چهارمین اثر او با محوریت خانواده کوساکابه در منطقه‌ای روستایی روایت می‌شود. ماجراجویی‌های کودکانه مِی و ساتسوکی، دختران آقای کوساکابه، مخاطب را از خانه‌ای تسخیرشده به اعماق جنگل مجاور روستا می‌برد و ما را با ویژه‌ترین مخلوق میازاکی در این اثر، یعنی توتورو آشنا می‌کند.


    بروزرسانی دنیای داستانی میازاکی با همسایه من توتورو

    نسخه داستان‌سرایی هایائو میازاکی در همسایه من توتورو بروزرسانی شده است. سینمای میازاکی در این اثر نسبت به لاپیتا و نائوسیکا از دره باد، مفاهیم را در فضای آرام‌تری دنبال می‌کند و درام نرم‌تری به خود می‌گیرد. کالبد روایت، توالی اتفاقات و روند آن آرام، اما شیرین‌تر شده و موجود فانتزی در جدیدترین اثر او، بی‌اثر و ناکارآمد نیست و نقش ویژه‌ای در حل مسئله دارد. همچنین توجه ویژه‌ای به ژانر برش زندگی شده و می‌توان گفت تقابل فانتزی و برش زندگی، مخاطب را به ادامه تماشای اثر دعوت می‌کند. در این اثر، مجددا از شخصیت‌های مونث برای پیشبرد داستان استفاده شده و در کنار بهره‌گیری او از شخصیت فرعی مسن، پایه‌های مشترک داستانی خود تقویت و حفظ شده است.


    روستا، کودکی و توتورو؛ سه عنصر اساسی همسایه من توتورو

    میازاکی برای بروزرسانی دنیای داستانی خود، فرایند انتقال و هدایت کالبدی قصه‌گویی همسایه من توتورو را بر سه عنصر اساسی پایه‌ریزی می‌کند. هر سه عنصر به‌نوعی تمایزات ویژه و بروزرسانی مدنظر میازاکی نسبت به آثار سابق خود را دارا است. در رابطه با عنصر اول، با استفاده از دو شخصیت محوری اثر، کالبد و سبک زندگی روستایی مدنظر خود را به مخاطب می‌شناساند. او با بهره‌گیری از خصلت بازیگوشی می‌و ساتسوکی، بینندگان را با نما‌ها و موقعیت‌های مختلف خانه و محیط بیرونی آن آشنا می‌کند. حین شناسایی فضا و مکانی که خانواده آقای کوساکابه به آن نقل مکان کردند، میازاکی با استفاده از نما‌های جنگل، معبد، شالیزارها، خانه‌های روستایی و زیست موجوداتی بنام سوساآتاری، این عنصر را به شکوفایی می‌رساند.

    ایستگاه 1988 توتورولند


    تفاوت دوم رده سنی شخصیت‌های محوری داستان و کیفیت آن است. میازاکی با استفاده از عنصر کودکی توانست شخصیت‌هایی خلق کند که بتوانند تعامل و منطقی که در تعریف و بسط دو عنصر روستا و توتورو نیاز است، برقرار کنند. می‌و کاتسوکی، نونهالانی بازیگوش و ماجراجو با دنیای ذهنی فانتزی میازاکی است. درواقع فضای فانتزی کودکان در طول فضای برش زندگی داستان تعریف و بسط پیدا می‌کند و ایشان با استفاده از این ظرفیت، به روایت خود می‌پردازد.


    در بخش ابتدایی همسایه من توتورو، اشارات نمایی از جنگل دیده می‌شود. در دل این جنگل، موجودی فانتزی به همراه همیاران خود زندگی می‌کند و حضور دارد، اما برای عموم ساکنان روستا، ظهوری پیدا نکرده است. میازاکی با به‌کارگیری از دو عنصر خود درکنار تفنگ چخوفی داستان یعنی آجیل، نقطه آشنایی مخاطب با عنصر سوم را فراهم می‌کند. توتورو با ماجراجویی کودکانه می‌در قلب جنگل پدیدار و وارد داستان می‌شود. جایگاه ویژه او در روایت میازاکی، زیست همزمان می‌و ساتسوکی با زیست او است. توتورو، چالشی برای درگیری مخاطب با محیط داستان و روایت میازاکی است. در نقاطی این عنصر اساسی، به زعم مخاطب وجود خارجی ندارد و برساخته‌ای ذهنی است، اما وقتی که نقش امداد غیبی برای حل کشمکش دراماتیک داستان بازی می‌کند، عینیت پیدا می‌کند. میازاکی توتورو را برای بازتعریف و بروزرسانی موجودات فانتزی خود خلق کرده و با جان‌بخشی حیوانی به آن، صورتی جهت برقراری ارتباط با مخاطب لحاظ می‌کند.


    حدود و ثغور شخصیت‌ها در همسایه من توتورو

    جایگاه شخصیت‌های فرعی در همسایه من توتورو مشخص است. پدر و مادر می‌و ساتسوکی، کانتا و مادربزرگ حد معینی دارند. باتوجه به اینکه میازاکی نگاه ویژه‌ای به شخصیت اصلی خود دارد، سعی می‌کند از بسط و تعمیق اضافی نسبت به شخصیت‌های فرعی و پس‌زمینه پرهیز کند. اگرچه به‌صورت پیش‌فرض، زمینه‌ای جهت روان‌تر کردن روایت خود برای این قبیل شخصیت‌ها تدبیر کرده است. از میان شخصیت‌های فرعی داستان، نقش مادر خانواده به‌صورت بالقوه و با توجه به شرایطی که میازاکی برای او معین کرده بود، در مقام جرقه دراماتیک و گونه‌ای از تعلیق تعریف شده است. میازاکی با درنظرگرفتن این حالات، تنها در بعضی از نما‌ها مادر خانواده را به تصویر کشانده یا در سکانس‌های پایانی، به این شخصیت بها داده است. حتی مادربزرگ نیز در این اثر، نقشی فراتر از کارکردی که در بستر برش زندگی داراست ندارد. فلذا می‌توان گفت درباره شخصیت‌هایی که از آن سخن گفتیم صرفا به عنوان مویدی جهت پیشبرد روایت استفاده کرده است.


    در وجه مقابل توتورو، شخصیتی جامع تلقی می‌شود و نمی‌توان نسبت به او توصیفی عرضه داشت و آن را ساده و سطحی خواند. بلکه بایستی به‌حسب دانسته‌هایی که برپایه فراز و فرود، کنش‌گری و نما‌های دلخواهی که میازاکی از او به مخاطب نشان می‌دهد، همه‌ی ابعاد این مخلوق اسرارآمیز را ترسیم و تفسیر کرد.


    مخاطب، سهامدار عمده نما‌های همسایه من توتورو

    در شاخص‌ترین سکانس همسایه من توتورو، پدر می‌و ساتسوکی چتر را فراموش می‌کند و این دو دختر در ایستگاه اتوبوس منتظر می‌مانند تا پدر بیاید و به او چتر بدهند. با حضور می‌و ساتسوکی، میازاکی از توتورو رونمایی می‌کند و بدلیل اینکه او خیس نشود، ساتسوکی به او چتر پدرش را قرض می‌دهد. فارغ از دگرپنداری ساتسوکی، نمایه‌های مختلف متوسط و بسته از حضور عناصر اساسی داستان قابل توجه است. میازاکی در این انیمیشن، سعی کرده بیش از پیش به استفاده از موقعیت‌سازی‌های دوربین خود جلوه دهد. به بیان دیگر، مخاطب در فهم عناصر روستا، کودکی و توتورو سهم عمده‌ای دارد و شناسایی هرکدام با روابط عرضی سه عنصر و محوریت دوربین میازاکی اجرا می‌شود.

    ایستگاه 1988 توتورولند / مخاطب، سهامدار عمده نما‌های یک انیمیشن روستایی

    در صحنه‌ای از انیمیشن، با قرارگیری دوربین در نقطه‌ای از خانه که تصویر محوطه بیرونی را نشان می‌دهد، مخاطب را هم‌ردیف شخصیت‌های محوری لحاظ می‌کند. این اتفاق موجب می‌شود حس دگرپنداری می‌و ساتسوکی پس از دیدار مجدد با توتورو و دوستانش در نیمه شب و انجام یک مراسم بر دانه‌های کاشته‌شده و فلوت‌زنی آنان بر درخت خیالی و ذهنی در مخاطب جای بگیرد. حتی در ادامه نیز پس از آنکه روز بعدی داستان شروع می‌شود، دچار نوعی ابهام در تداخل رویا و واقعیت شوند و حل آن را در تماشای مابقی اثر بدانند. میازاکی به کرات از این تدبیر جهت انتقال مضمون و مناسبات داستانی و شخصیت‌ها استفاده و وحدتی فی‌مابین داستان، راوی و مخاطب برقرار کرد.

    میازاکی در همسایه من توتورو، فانتزی را در طول برش زندگی نهادینه و تعمیق کرد. او سعی کرد موجود فانتزی جامع و اسرارآمیزی را خلق کند که مخاطب با گره‌ای به اسم «رویا یا واقع‌نمایی است؟» مواجه شود و برای پاسخ به این سوال جست‌وجو کند. میازاکی با این اثر اثبات کرد می‌تواند در فضایی عاری از شخصیت منفی، ضدقهرمان و ضدشرور، خلق موقعیت‌هایی هدفمند و متناسب با منش و بینش خود عرضه کند. توجه او به رده‌سنی تعریف شده برای شخصیت‌های محوری داستان، دقت در استفاده درام، توازن و توالی دقیق صحنه‌ها در همسایه من توتورو و هماهنگی نظام داستانی چندعنصری او از خصیصه‌های بارز این اثر است.